دلایل شکست پروژههای SIEM در سازمانها
یکی از دلایل کلیدی شکست پروژههای SIEM در سازمانها، پیادهسازی عجولانه این پلتفرم بدون رعایت پیشنیازهای حیاتی فنی، فرآیندی و سازمانی است. برخلاف تصور رایج، خرید SIEM ابتدای مسیر نیست، بلکه انتهای یک فرآیند بلوغ امنیتی ساختیافته است. تجربههای موفق جهانی در حوزه SOC و SIEM نشان دادهاند که فقدان آمادگی سازمانی، کیفیت پایین لاگها و فقدان همسویی بین اهداف تجاری و Use Caseها مهمترین عوامل شکست پروژهها هستند.
مدل موفقیت SIEM: People، Process، Platform (PPP)
پیش از هر اقدامی برای پیادهسازی SIEM، سه مؤلفهی کلیدی زیر باید بررسی، تقویت و همراستا شوند:

People، Process، Platform
۱. نیروی انسانی (People)
- آیا سازمان دارای تیم تحلیلگر امنیت (Tier-1 و Tier-2) با مهارت لازم است؟
- آیا تحلیلگران تسلط کافی بر ساختار لاگها، روشهای همبستگی و پاسخ به تهدید دارند؟
- آیا مدیران درک درستی از نقش SIEM در کاهش ریسک و پوشش الزامات نظارتی (مانند ISO 27001، NIS2) دارند؟
۲. فرآیندها (Process)
- آیا فرآیند Incident Response مستند، تمرینشده و شامل Playbook سناریومحور است؟
- آیا Runbook و فرآیندهای Escalation و تریاژ وجود دارند؟
- آیا KPIهای مرتبط با کارایی SIEM تعریف شدهاند؟
۳. زیرساختها (Platform)
- آیا منابع لاگ دارای زمان هماهنگ (NTP)، فرمت استاندارد و دادههای غنی هستند؟
- آیا از Log Management مجزا برای پیشپردازش و کاهش بار SIEM استفاده میشود؟
- آیا ساختار نرمالسازی و پارسیگ لاگ (مانند ECS یا CIM) در نظر گرفته شده است؟
پیشنیازهای حیاتی فنی پیش از پیادهسازی SIEM
نکات بحرانی درباره کیفیت لاگها و موتور همبستگی
SIEM نمیتواند از دادههای ناقص، غیرساختیافته یا بیکانتکست اطلاعات معنادار استخراج کند. چالشهای رایج:
- عدم همزمانی زمانی (NTP): تحلیل توالی رویدادها را غیرممکن میسازد.
- فرمتهای ناسازگار: لاگهای اختصاصی یا غیرساختیافته تحلیل را مختل میکنند.
- فقدان کانتکست: نبود اطلاعاتی مانند کاربر، IP، مکان یا فعالیت قبلی، تحلیل را ناقص میسازد.
- لاگهای پرحجم ولی کمارزش: مانند Successful Logon یا Heartbeat باعث اشباع SIEM میشوند.
- عدم ارتباط بین منابع: وقایع siloشده بین وب، دیتابیس، فایروال، معنا ندارند.
ماتریس ارزش تحلیلی لاگها در کشف تهدیدات پیشرفته
نتیجهگیری: SIEM ابزار نیست، خروجی یک فرایند است
SIEM یک ابزار نیست که صرفاً با خرید آن امنیت حاصل شود. بلکه خروجی یک مسیر بلوغ تدریجی، استانداردسازی لاگها، مستندسازی فرآیندها، تربیت تیم تحلیلگر و طراحی Use Case بر اساس اهداف کسبوکار است. هر انحراف از این مسیر، احتمال شکست پروژه را بالا میبرد.
