چرا پروژههای SIEM بدون تحلیل ریسک شکست میخورند؟
چالش اصلی: بیتوجهی به تحلیل ریسک و دستهبندی داراییها
در بسیاری از سازمانها، پروژههای SIEM با عجله و بدون تحلیل دقیق ریسک آغاز میشوند؛ این در حالی است که تحلیل ریسک باید بهعنوان گام ابتدایی، تعیینکننده مسیر، اهداف، و طراحی عملیاتی SIEM تلقی شود. یکی از موانع اساسی در موفقیت پروژههای SIEM، نداشتن تحلیل ساختاریافته ریسک برای داراییها پیش از شروع فرآیند جمعآوری لاگ است. بسیاری از سازمانها بهطور پیشفرض از تمامی منابع ممکن لاگ دریافت میکنند، بدون آنکه بدانند کدام دارایی حیاتیتر است یا تهدیدات مرتبط با آن چیست. در نتیجه، سامانه SIEM با حجم عظیمی از لاگهای بیاهمیت پر میشود، در حالیکه ممکن است لاگهای ارزشمند حتی جمعآوری نشده باشند.
مطالعات Gartner (2023) نشان میدهد بیش از ۷۰٪ از پیادهسازیهای ناموفق SIEM، به دلیل نداشتن تحلیل ریسک داراییها بودهاند.
تحلیل ریسک، نقشه راه معماری SIEM است؛ نه یک فعالیت جانبی
تحلیل ریسک باید مبنای طراحی منطقی و فنی سامانه SIEM قرار گیرد. بدون آن، سازمان ناچار به الگوبرداری از سناریوهای عمومی یا سازمانهای دیگر میشود، که در بسیاری موارد با تهدیدات بومی، زیرساخت واقعی و اولویتهای داخلی آن سازمان همراستا نیستند. بهطور مشخص، تحلیل ریسک تعیین میکند:
-
چه داراییهایی حیاتی هستند و باید لاگهای آنها با اولویت بالا جمعآوری شوند؛
-
چه نوع حملاتی برای آن داراییها محتمل است و چه Use Caseهایی باید توسعه یابد؛
-
در کدام بخشها احتمال Blind Spot وجود دارد و چه منابعی نباید از قلم بیفتند.
پارامترهای کلیدی تحلیل ریسک
- Exposure: آیا دارایی به اینترنت یا شبکههای غیرقابلاعتماد متصل است؟
- Impact: اگر دارایی compromise شود، چه تأثیری بر محرمانگی، صحت یا دسترسپذیری خواهد داشت؟
- Criticality: چقدر برای عملکرد حیاتی سازمان اهمیت دارد؟
- Vulnerability Score: سطح آسیبپذیری دارایی بر اساس استانداردهایی مانند CVSS، که یک متد بینالمللی برای امتیازدهی به شدت آسیبپذیریهاست.
تحلیل ریسک، پیشنیاز طراحی Use Case است؛ نه فعالیت موازی
یکی از اشتباهات رایج در پروژههای SIEM، طراحی Use Caseها قبل از تحلیل ریسک است. در این صورت، سازمان صرفاً سناریوهایی را پیادهسازی میکند که در سایر پروژهها دیده یا توسط فروشنده پیشنهاد شدهاند، نه آنچه واقعاً بر اساس تهدیدات سازمان اولویت دارد.
تحلیل ریسک باید نقشه راه طراحی Use Caseها باشد. هر Use Case باید با یک سناریوی ریسک قابل اندازهگیری پیوند داشته باشد، و در صورت نیاز، توجیه اقتصادی و فنی آن قابل ارائه به مدیریت باشد.
مزایای تحلیل ریسک برای SIEM
- شخصیسازی لاگگذاری برای منابع مختلف
- افزایش دقت همبستگی رویدادها
- کاهش نرخ هشدارهای کاذب
براساس چارچوبهای NIST Cybersecurity Framework و MITRE ATT&CK، تحلیل ریسک مقدم بر طراحی SIEM یک الزام محسوب میشود.
مثال عملی:
سرور ERP که از خارج سازمان قابل دسترسی بوده و اطلاعات مالی دارد، باید لاگهای زیر را ارائه دهد:
- Authentication logs
- Application-specific logs
- System logs
- Network flow logs
- File integrity monitoring
در مقابل، یک پرینتر شبکهای داخلی فقط به لاگ اتصالهای موفق/ناموفق و تغییرات تنظیمات نیاز دارد.
مقایسه دو رویکرد: با تحلیل ریسک و بدون آن
شاخصهای قابل اندازهگیری (KPIs)
راهکارهای عملیاتی
- استفاده از متدولوژیهایی مانند OCTAVE، FAIR، NIST SP 800-30
- دستهبندی داراییها در Tierهای مختلف (Critical, High, Medium, Low)
- تعریف پروفایل لاگگذاری مناسب برای هر Tier
- همراستاسازی تنظیمات SIEM با خروجی تحلیل ریسک
